نگارش به مثابه سلوک
آیا نوشتن عملی است خنثی که فقط به خدمت ثبت اندیشهها و احساسهای نویسنده درمیآید، یا آن که خودش فینفسه راهبر خلاقیت، خودکاوی و دروننگری است و از این امکان برخوردار است که شکوفایی لایههای عمیقتر وجود ما را موجب شود؟ میتوان گامی دیگر به جلو برداشت و پرسید آیا نگارش قابلیت آن را دارد که، همچون سفر، زیارت، مراقبه، کوزهگری، ریاضت و ...، محمل سلوک قرار گیرد؟
کتاب لَرن هِرینگ با عنوان «نوشتن با تنفس آغاز میشود»، نگارش به مثابۀ سلوک را قابل دستیابی و حتی قابلتوصیه میداند. نویسندۀ کتاب معتقد است موانع و بنبستهای خلاقیت به هنگام کار خلاق، در تصور نابجایی ریشه دارد که از خلاقیت و از نقش بدن و ذهن در کار خلاق پدید آمده است، تصوری که در نظامهای آموزش دانشگاهی و غیردانشگاهی ریشه دوانده و به پیشفرضی جزمی بدل شده است. با فعال شدن بدن و آگاهی جسمانی بهتر میتوان به فضایی خلاق دست یافت که در آن نویسنده به تدریج صدای معتبر خود را کشف و درونی میکند، این فرایند سفری است شبیه به سلوک که نویسنده را به روشی سلبی از پیرایۀ سوءتفاهمها، آگاهیهای کاذب، و صداهای نامعتبر خلاص میکند و به او امکان میدهد بر معتبرترین صدای خود دست یابد.
محور کارگاه آموزشی باشگاه اندیشه با عنوان «نگارش به مثابۀ سلوک دینی» تکیه بر روش سلبی کتاب خانم هرینگ برای نگارش فیلمنامه از یک سو و مطالعۀ تطبیقی در الهیات شیعه برای تعین بومی این سلوک از سوی دیگر است. سرپرستی و هدایت این محور دووجهی با آقایان محمدحسین قدوسی و منصور براهیمی است و شرکت دوبال مسئولیت اجرای این کارگاه آموزشی را بر عهده دارد. در زیر طرح کلی این کارگاه
آموزشی – پژوهشی و بخشبندی فعالیتهای نگارش خلاق به اطلاع علاقمندان میرسد:
منبع: نوشتن با تنفس آغاز میشود(پیکربخشی صدای معتبر). هرینگ، لرن. ترجمۀ حمید هاشمی. تهران: بیدگل، 1391
Writing Begins With The Breath:Embodying Your Authentic Voice;Laraine Herring
تعداد جلسات: سی جلسه (و در صورت لزوم بیشتر)، هر جلسه به مدت سه ساعت(و یا در فضای داوطلبانه، بیشتر).
شرایط ورود و وضع مخاطبان: مهمترین شرط ورود، پذیرش سلوک و تحمل تأدیبهای ناشی از آن است که اغلب به «ادب نفس» تعبیر میشود. بنابراین بهتر است کسانی وارد این دوره شوند که آمادهاند خود را برای دستیابی به حداکثر «ادب نفس»، وقف کنند. همهی اعضا باید در حدی ازمهارت نگارشبرخوردار باشند که بتوانند نیات ، احساسات و اندیشههای خود را در قالب عباراتی روشن و قابل فهم انتقال دهند.
روش: کارگاهی _ پژوهشی. روش کار بر تعامل گروهیو مشارکت در فعالیتهای خلاق، تجربیات دینی و نتایج پژوهشی اعضا مبتنی است. فعالیتها و تجربیات از سلوک فردی هر کس در کار نگارش حاصل میشود و عضو تلاش میکند عمل خلاق،تجربهی دینی و نتایج پژوهشی خود را با دیگران به اشتراک بگذارد. یادگیری از فرایندِ فردی و گروهیِ ساختن، که همانا برساختن محصولی به نام فیلمنامه (با عمل نگارش) است، به دست میآید، به همین دلیل صحت این فرایند مهمتر از مزایای محصول آن است. یکی از ویژگیهای «روش» در این طرح آموزشی، فقدان هر نوع روش مسلط است. به عبارت بهتر، در هر مرحله و در هر سطح، هر روشی که کارآمدتر باشد، مورد قبول خواهد بود.
هدف: در فرایندی تأویلی، هدف عبارت است از پیکربخشییا تنبخشیِ (embodying) هر عضو به معتبرترین صدای خود و بازپیکربندی طرح داستانی (پیرنگ) در چارچوبی فیلمنامهای. در این جا منظور از تأویل، علاوه بر معنای قرآنی (بازگرداندن به اصل)، تقریبا همان است که در نزد پدیدارشناسان و اصحاب هرمنوتیک، بازپیکربندی (reconfiguration)گفته میشود.
مراحل و جلسات: کل دوره بر حسب کتاب خانم هرینگ به سه بخشتقسیم میشود:
الف. بخش اول، هفت جلسه است که در طی آن هر عضو میکوشد خواست و ارادهی فردیخود را، به عنوان صدایی نامعتبر، به حالت تعلیق درآورد و ظهور و بروز خواست و ارادهی ذات و کنه نامتناهی هستیرا دریابد و پذیرا باشد. میتوان این بخش را چنین نامید: «خود را بشناس». این روشی است سلبی که عضو در طی آن میکوشد پیوند خود را با هر محدودیتی بگسلد و با هر آن چه خدایی است همراه و همگام شود. به عبارت بهتر او «نگارش» را به عنوان نوعی اعمال قدرت وامیگذارد تا نوشته در تسلیم محض «نگاشته شود». مراحل خانم هرینگ برای آنچه «تمرکز ذهن» میخواند هفت عنوان است به شرح زیر: خطرپذیری(ریسک)، اعتبار، فروتنی، کنجکاوی، همحسی، پذیرش، و ارتباط. کارگاه میکوشد ضمن تجربهی این فرایند هفت مرحلهای، جانشینهای آن را به روشی تطبیقی پیدا کرده و پیشنهاد دهد.
ب. بخش دوم که چهارده جلسه است وقف خداشناسی میشود، وقف این که ما، باز هم به طریق سلبی، چگونه خدایانِ خودساخته را میکُشیم تا سد راه ما برای پیوند با خداوند قرار نگیرند. این بخش را میتوان چنین نامید: «خدا را بشناس». در این بخش نویسنده شرایط تسلیم محض را پذیرفته است اما هنوز اطمینان ندارد چه نیرویی قلم او را به حرکت وامیدارد؟ تلاش او سراسر وقف این سلب و نفی میشود که نگارش را از هر آنچه معتبر مینماید منفصل و جدا کند و به معتبرترین و تنها نیروی حقیقی اتصال یابد. هرینگ این بخش را «فرایند عمیق نوشتن» مینامد و عناوین چهاردهگانهی زیر را برمیگزیند: آگاهی از خود، فرایند در برابر محصول، تن به عنوان منبع، اجداد به عنوان منبع، زمین به عنوان منبع، دنیاهای درون و بیرون، مبارزه با سایه، مشاهده، آگاهی و تصویرپردازی با تمرکز، شخصیتپردازی: پرسش عمیق، دیدگاه: من «من» نیستم، تغییر، رنج، پشتکار. به احتمال، برخی از عناوین با ابعادی متفاوت در تجربه و پژوهش تطبیقی باقی خواهند ماند، اما باز هم تعداد مراحل، ترتیب آنها، و نامی که هر یک پیدا میکند در فرایند آموزش و در تجربهی گروهی تعیین خواهد شد.
ج. چگونه میتوان دیگران را در صدای معتبری که اعتبار خدایی پیدا کرده است، مشارکت داد؟ در این مرحله نویسنده میکوشد نگارش را همچون اعمال قدرت به کار گیرد، اما قدرتی که از اعتباری حقیقی و عمیق برخوردار است. هرینگ این بخش را چنین مینامد: «پذیرفتن این که چه و کجا هستید». مراحل ششگانهی این بخش عبارتند از: ناپایداری، تحول، تسلیم، انسجام، تنهایی، سکون. باز هم این بخش در فرایند کار از حیث عناوین، تعداد و ترتیب آنها، در معرض تغییرات محتمل قرار خواهد گرفت.
پایان دوره به منزلهی پایان سلوک نیست. برای این سلوک پایانی متصور نیست. اما هر عضو در هر سطحی خود را از یک آشوب به نظمی جدید میکشاند، در آشوبی نو متولد میشود، و رهتوشهای از گذشته به همراه میآورد که به او اجازه میدهد سلوک دیگری را در این آشوب جدید آغاز کند و ...
فیلمنامههایی که به عنوان محصول نگاشته شدهاند، یا محصولی آمادهی تولید خواهند بود و یا نیازمند وقف و رسیدن به کمال نسبی. تولید خود سفری است در دل آشوب که یا به محصولی معتبر، و در نتیجه نظمی قابل قبول، دست مییابد، و یا در آشوب خود همه چیز را نابود خواهد کرد. توکل و رضا تنها رهتوشهای است که نویسندهی سالک به آن دل خواهد بست.
مهمترین حاصل این دوره کتابی خواهد بود شبیه کتاب خانم هرینگ که به اعتبار الهیات شیعه و تجربیات فردی و گروهی این دوره شکل گرفته و به نگارش، هم چون سلوک دینی مینگرد.