نشست ششم
"دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۸"
شیوه و مکتب تربیتی - اخلاقی مرحوم آیتالله سیدعلی قاضی
و شاگرد سلوکی ایشان مرحوم آیه الله حسنعلی نجابت.
مهمان :
قاسم کاکایی
مرحوم آقاي قاضي «فناي في االله» و «بقاي باالله» را تجربه كـرده بودنـد و بـراي ايشان ملكه شده بود. طبعاً اين تجربه به تدريج در جان شاگردان ايشـان نيـز جوانـه مـيزد و رشـد ميكرد و اگر قابليتي بود به بار مينشست.
به تعبير مرحوم آيت االله نجابت: «در نجف معروف بود كه آقايان طلاب هنگامي كه صرف مير ميخوانند ميگويند ما خدا هستيم. كمي بالاتر كه ميرفتند مي گفتند ما اشتباه كرديم، پيغمبر هستيم. كمي بالاتر كه ميرفتند ميگفتند نايب خـاص امـام زمـان هستيم. بعد كه میآمدند بالاتر و مینشستند كنار آقاي قاضی، میگفتند هر چه داشتيم هيچ اسـت.
اين را بنده خودم ديدم [يعني تجربه كردم، در كنار آقاي قاضي] هـر چـه خوانـده بـوديم، از صـرف خواندن و معالم خواندن گرفته تا بالاتر، هرچه براي خدا بوده مانده و هر چه نبوده هيچ. يعني ابتداء شخص خودش را صاحب سلطنت ميدانست، در اثر مراقبت مـیفهمـد كـه سـلطان خداسـت جـل جلاله، كمي كه ميآيد بالاتر میفهمد كه عجب، اين نشئه زنده است ما خيال ميكرديم مرده است، خودمان نادان بوديم میگفتيم همه ي اينها نادان هستند. خودمان نافهم بوديم مـیگفتـيم همـه ي اينها نافهم هستند. كمي كه بياييم بالاتر اين را میفهميم كه زنده هستيم و زنده هسـتند و ايـن را میفهميم كه خدا دارد همهٔ اينها را اداره میكند.
فرمايش حضرت ابا عبداالله الحسين(ع) ايـنجـا بسيار واضح میشود كه میفرمايند: "حقايق من دعاوي اسـت". يعنـي هركـه معـرفتش رسـيد بـه مرتبهٔ عليا همه ي آنچه را از علم دارد، تمامش، نزدش جهل میشود.
از متن مقاله "حضرت ایت الله قاضی از نگاه آیت الله نجابت" نوشته قاسم کاکایی