بسم الله الرحمن الرحیم
نشست هشتم سوگواران دوازدهم
منزل خاموشان
بیست و یکم مهرماه هزار و سیصد و نود ونه
آیا خاموشی منزل دارد؟
دقیقاً منظور از خاموشی چیست؟
ربط خاموشی اهل بیت با خاموشی من در زندگی چیست؟
بنظر میرسد اوقاتی در زندگی وجود دارد که نیاز به خاموشی هست و خاموشی چارهی کار است ...اما وقتی سخن از خاموشی به میان میآید، معناهای متنوعی به ذهن متبادر میشود:
1- گاهی خاموشی به معنای «انتخاب» است، اما انتخابی از سرِ شرایط بیرونی یا اجباری که ما را به انتخاب خاموشی برمیدارد، نیست. انتخابی است خود خواسته و منشأ و خاستگاه آن از درون است.
2- گاهی خاموشی به معنای یک کنش است در مقابل صدا/صداهایی که در بیرون یا درون صورت میگیرد. صداهایی که موافق آن نیستیم و باید در مقابل آنها سکوت کرد تا آنها هم ساکت شوند.
3- گاهی خاموشی، حاصل یک رنج است و از سر استیصال و ناتوانی-این هم کنش است اما کنشی که نوعی تسلیم و درماندگی را در نهان دارد.
اینکه ما از خاموشی اهل بیت، تا ظهور ولی عصر (ع) میشنویم؛ یا از دیگر خاموشیها و سکوتها سخن به میان میآوریم، معلوم نیست به چه اشاره میکنیم و معلوم نیست چه درسی برای ما دارد؟
منظور از «درس» این است که آیا این خاموشی منجر به روشن شدن چراغی در ما میشود؟ یا اینکه به عنوان یک فعل که گاهی باید در مقابل مسائل اختیار کرد، دیده میشود؟
بنظر میرسد خاموشی همیشه در مقابل چیزی نیست، و اینجا سوال اصلی فرا میرسد که آیا خاموشی اهل بیت در مقابل ظلم است؟ آیا از سر ناچاری است؟ آیا یک انتخاب است؟ انتخابی که بارها در زندگی خود به آن نیاز داریم ....این نیاز چیست و چگونه است؟
از طرف دیگر، این خاموشی بعد از یک قیام صورت گرفته است، آیا خاموشی باید در پی یک قیام باشد؟ «نوعی قیام ظهوری در من» یا اینکه خاموشی میتواند صرف و بدون پیشینه باشد؟
اگر بپذیریم که خاموشی گاهی حاصل یک قیام است، آنوقت آن قیام ظهوری در ما چگونه خواهد بود؟
برای ما، هرکدام ازما، زمان قیام است یا خاموشی؟ چرا؟