یکی از پرسش های گشودهٔ آدمی ، مساله "امر نامتناهی" است . نوع مواجهه انسان با امر نامتناهی سوال و دغدغه اندیشمندان بسیاری از پیشا سقراطیان تا امروز بوده است .
دیالوگ( در خوانش وجودگرایانه) ، مواجهه ای بدن مند با مسائل است که می تواند به مثابه امری وجودی طریق رویارویی انسان با «امر نامتناهی » قلمداد شود .
در این گفتار می خواهیم بعد از شناخت «امر نامتناهی »(عمدتا با تکیه بر تفسیر لویناس از این موضوع) به نوعی از مواجهه عملی با امر نامتناهی برسیم و ظرفیت های دیالوگ را به عنوان مسیری برای مواجهه با امر نامتناهی بیشتر بشناسیم .
برای نیل به این مقصود ، تلاش می کنیم که دیالوگ را در دو ساحت من _دیگری و من_خویشتن تعریف کنیم و بعد لوازم عملی این نوع دیالوگ را در چند اصل اساسی عملیاتی آن معرفی کنیم .