درباره نشستِ
گفتگویی پیرامونِ «چشماندازی بر مطالعات اجرا»
تئاتر هنر تماشایی یافتنِ کردار انسانی است، و این کار را با یافتن چهرههای انسانیای که ارزش دلنگرانیمان را دارند انجام میدهد، و از ما انتظار میرود که به این چهرهها دل بدهیم. اهمیت دادن به انسانها، حتی در دنیای ساختگی صحنهی تئاترهای هنری، توانایی ما را برای اهمیت دادن به انسانها در بیرون صحنه، افزایش میدهد. این مبنای اخلاقی تئاتر است که ما با دل دادن به آزادگان، که مظهر خیرند در برابر تکبّر، به عنوان عنصر شر در خودکامگان، «حرمت» را در وجود خود به فضیلت بدل میکنیم. پس ضرورت تئاتر برای هر جامعهی پویایی بر سه نیاز شالودهساز(روانشناختی، اجتماعی و اخلاقی) مبتنی است، و این ضرورت ما را وامیدارد که برای هر نوع چشماندازِ آیندهنگر به سرمایههای بارآور تئاتر توجه کرده و بکوشیم آنها را شکوفا کنیم.
تئاتر اگر همان زندگی نباشد، دست کم تمرین زندگی است؛ پس اگر قرار است تمامی سرمایههای اختصاصی و منحصر به فردمان را فعال و شکوفا کنیم، این تئاتر بر خلاف وضع موجود نباید الگوی آرمانی خود را در گذشته جستجو کند(گذشتهنگر آری، گذشتهگرا خیر)، بلکه باید کشش خلاقی برای پرواز و برساختنِ آرمانشهری تئاتری در آینده پیدا کند. این کشش زمانی به احساس درمیآید و فعال میشود که تصویر روشنی از آینده، و شکاف میان وضع موجود و وضع مطلوب، ملموس و مشهود شود.