ترازنامه روشنفکری در ایران پس از انقلاب
با حضور دکترمحمد علی مرادی
دوشنبه 27 فروردین ماه 1397 . ساعت 18
پس از نشست « ترازنامه روشنفکری در ایران پس از انقلاب » ، در باشگاه اندیشه و پخش سخنان دکتر محمدعلی مرادی ، بحثهای زیادی بین مخالفان و موافقان موضوع مورد بحث درگرفت.
طبیعی است که شیوه خاص بیانی و کلامی دکتر مرادی ، برای موافقان جریانات روشنفکری در ایران ، موضوع مورد بحثی تلقی شود .
شیوه های کلام موافقان و مخالفان ، متفاوت بود ، از اعتراض به دعوت ایشان به باشگاه اندیشه تا نقد شیوه های روش شناختی و متدلوژی ایشان و تا همدلی و هم داستانی با کلیت نگاه خاص نقادانه دکتر محمد علی مرادی.
در پستهای بالا ، گزیده ای از این نظریات منتشر شده است .
#گفتگوهای_باشگاهی
@bashgahandishe
دوستان نقاد جلسه ، بسیار مخالف شیوه بیانی دکتر مرادی بودند ، و اعتراض شدید داشتند و بالکل با او مشکل داشتند ،با اینحال در کمال آرامش و احترام و ادب ، سخن نقادانه خود را بیان کردند.
و احتمال میدهم اگر جز این بود باز هم موفق نمیشدند چرا که دو لون سخن ، و دو اسلوب کلام بود.
در برابر سخن هیجانی و رتوریک و خطابه ای که هرچند دقیقه با ضربات کابل و همزمانی کابل و سروش آموزی ، همگام میشد و در اغتشاش افراد و اشخاص و خاطرات و کتابها و نظرها و نظریه ها و نظریه پرداز ها و نظر بازان ،
کاملا مسلم و صد در صد است ، که سخنی که به زعم خود بخواهد قوانین پنجگانه ارسطویی را ملاک پاسخ گویی قرار دهد ، پیشاپیش باخته است.
#رها
#گفتگوهای_باشگاهی
@bashgahandishe
فايل رو گوش كردم.
فايل طرح دعوی و نقد آقای مرادی را.
گویی ايشان هم در لابيرنت مورد نقد خودشان كما فی السابق گير كرده اند.
اما همينكه بيان ميشود بسيار قابل تامل و مهم است ، اگرچه كه خود قرائت ايشان از غرب هم يك قرائت است كه رسميتش محل بحث است.
به عبارتی اين پرسش بنيادين هنوز پابرجاست كه قرائت رسمی از دين آيا عاملی در تحولات در غرب و گذار از بنیادگرایی الهی به معرفت شناسی تحلیلی شده است يا به واقع مواضع تند و رسمی كليسا کشی چون دو ساد؟!
ساده تر بگويم الهيات با ميخ طويله هایی كه بر فرق سرش كوبيده شد جهتش را نرم تر كرد يا با مباحث عقلی كانتي؟!
حتی اين بحث را می توان در نسبت ساختارهای اقتصادی محض هم مورد پژوهش قرار داد.
#گفتگوهای_باشگاهی
@bashgahandishe
گزاره مهم جناب مرادی در ادعای فقدان فلسفه و بروز انقلاب ، از این جهت که جامعه و نظم سیاسی در شرایط به سامانی و متعادل بودن ، حامل جنبش وانقلاب نیست، مورد تایید بسیاری وحتی اجماع فلاسفه و... است.
نکته مهم والبته مشکل سازی در این ادعا وجود دارد، ناظر بر یک یا چند مفروض دیگری است که بین بسیاری از جمله متفکران ما زیاد گفته شده ،محل نزاع بسیاری است.
نسبت بین نخبگان و فرزانگان بزرگ جامعه و تحولات اجتماعی بیش از آنکه به حوزه فلسفه دخلی داشته باشد ، با مباحث جامعه شناسانه پیوند دارد و طرح این ادعای عقلی وکلی چندان دقیق نیست.
اجمالا جامعه فرهیخته آلمان که انقلاب فرهنگی وصنعتی را در سده 18 و19 طی کرده است به چه کژ راهه ایی فرو می افتد و....
محور نقد بنده به جناب استاد مرادی به پیش فرض ایشان معطوف میشود که به کدام دلیلی بین دستگاه فلسفی یک متفکر مانند هایدگر و صدرا و.... با فهم وفرهنگ عمومی رابطه تولیدی و این از آنی برقرار میکنید؟
آیا مسئله ودغدغه های ذهنی یک فیلسوف ،مسئله مردم وتوده هاست؟
اگر از موضع یک جامعه شناس مسئله شناسانه به آسیب های شکاف نسلی و گسست ارزشی و.... نگاه کنیم ، جزما ویا مسامحتا و.... میتوان مشترکات زیادی بین مسائل نخبگان و توده ها اذعان داشت. اما هنگامی که از افق فراتر و مفهومی وانتزاعی سخنی ونظریه ایی بیان میشود سخت بتوان رابطه تولیدی برقرار کرد .
البته امکان دارد یک دستگاه فلسفی مانند کانت وحوزه فکری رومانتیسم آلمانی مانند آنچه در روند فکری فیخته وشلینگ وهگل در فرهنگ طبقه متوسط آلمان قرن 19 متجلی وحتی در نظام سیاسی موثر شود ،ولی قاعده نیست.
بسیاری از بزرگان و مرحوم شایگان در کتاب آسیا در برابر غرب، کوشش میکنند تا روح وفرهنگ جامعه هند و...را بر گرفته از اندیشه ورزان بدانند .در ایران هم این گزاره مشهور که حافظ بزرگ، حافظه تاریخی ایران است ! بر همین سیاق استدلال میکند. در حالی که این ادعا به راحتی در حد ادعا نامه باقی میماند.
هرچند مردم ایران به حافظ دل بستگی دارند ولی آیا این عشق ،چقدر در نگاه و رفتار ایرانی ریشه دوانده و جاری شده است که بتوان از آن یک پیوند تولیدی استخراج کرد؟
حضرت دکتر مرادی در سخنان خود هایدگر را موسس و ... پیامبر محیط زیست جدید در آلمان میداند و با نگاه کل گرایانه از لوازم و.... دیگر توجه مردم به زیست بوم ، چشم پوشی میکند.
مبانی عقلی ودستگاه فلسفی در تحول اجتماعی پیشرو و شاید بی بدیل باشد، ولی این دستگاه هنگامی در هاضمه توده ها جذب وهضم میشود که دیگر ابزار وعناصر نقش آفرینی کنند. دوستانی که نگرش فلسفی وانتزاعی و.... دارند معمولا کمتر به این موارد جزیی تر ورود میکنند و سطح بحث از فلسفه به جامعه شناسی و سلسله دانش های جزیی تر سر ریز نمیشود.
پس اگر در دوره ای مانند عصر صفوی که میر داماد وملاصدرا تفلسف میکردند وشاگردان آنان ریزه خوار خوان عقلانیت بودند، مردم آن زمان، یا بر سر این خوان نبودند و یا کم بهره ..
در حالی که عوامل دیگر مدیریتی واقتصادی و..... در عصر صفوی در شکوفایی موثرتر بود.
تاسیس فلسفه ودستگاه نظری زمانی موثر است که مانند عصر رنسانس و پیش از طرح اندیشه های کارتیزان ها وپیوستگی فلسفه های دیگر به بار نشیند. وگرنه در فقدان آن عناصر ،تعاطی وآمیزش افکار هرچند سترون نمی باشد ولی دستاورد زیادی ندارد.
نمیدانم در پایان قرن هیجده فرانسه که اوج عصر روشنگری و شکوفایی اندیشه های دکارت تا لایبنتز و..... است، چگونه مشتی پا برهنه انقلاب کردنند ! آیا دکتر مرادی دستگاه آنانرا فلسفی نمیدانند!
ناصرالدین قاضی زاده
#گفتگوهای_باشگاهی
@bashgahandishe
کاملا با وارد بودن این ایراد موافق هستم . در نقد ، لازمه ی نقد ، پرداختن به آراء مورد نقد ، از دریچه دید همان مورد است . و پس از منعقد شدن آن ، فاصله گرفتن و از نگاه خود به آن نگریستن .
#علیسروشکیا
#گفتگوهای_باشگاهی
@bashgahandishe
دکتر مرادی مانند هر صاحب فکری می تواند در دستگاه مفهومی خودش تفلسف کند و روند متعارف بروز اندیشه بر همین سیاق شکل میگیرد، آنچه محل نقد بردکتر مرادی ست ،ناظر به این معناست سوژه و اضلاع اصلی روشنفکری مورد غفلت قرار گرفت و روشنفکری در موضوع وموضع پدیدار شناسانه دیده نمیشود.
طبعا اندیشه ورزی و.... ایشان در فلسفه و.... ارزشمند است👆
ناصرالدین قاضی زاده
#گفتگوهای_باشگاهی
@bashgahandishe
در میان ما ، آن چه در شکل ساختاری سلب شده ، از خود گفتن است . بازتاب آن ، بروز دادن من در پس انواعی از تمهیدات است که بر حسب ظاهر نافی میل پرداختن به خود است . اگر بتوان این سنت معطوف به طرح خود را گسست داد ، آن گاه ممکن است به راحتی بتوان از خود گفت ، بی آن که از خود گفتن ، ناشی از میل به اثبات رساندن خود باشد .
#علیسروشکیا
#گفتگوهای_باشگاهی
@bashgahandishe
وقتی ایشان بیرون از حوزه موضوعی به دغدغه های خودش وبرخی تجربه های شخصی با انقلاب واسلام و..... حاشیه روی میکند، کدام یک از ویژگی های روشنفکری را برهم میزند!!
ناصرالدین قاضی زاده
#گفتگوهای_باشگاهی
@bashgahandishe
در جمع عزيزان اهل فضل و سخن شناس ، قاعدتاً نبايد سخن رتوريك برسخنی كه مستند به قواعد منطق ارسطویی ست رجحان يابد ومورد پسند واقع گردد.
سیدرضا حسینی
#گفتگوهای_باشگاهی
@bashgahandishe
دوستان دیگر البته این جلسه را به دلیل بر هم زدن ساختارهای ذهنی مانوس با ترمینولوژی روشنفکری دینی ؛ درخشنده میدانستند.
جدا از شیوه زیست دکتر مرادی ، جسارت بعضا غیر قابل تحملی هم داشت ، و البته بوطیقای سخنانش ، منطبق با جسارت و انگیزه ایجاد شوک بود ...
کلیت حرفش در رد و انکار و نفی و نقد، به نظرم صحیح بود ، اما حوزه مصادیق ، حوزه ای اینگونه نبود .
بسیاری از مصادیقی که ذکر میکرد ، ظاهرا مقبول نبودند ، سروش شناسان ، از ذکر مصادیقش مکدر ، و شایگان دوستان ، از ذکر مصادیق شایگان ، متحیر ...
او مظهر آنارشیسم چپ بود .
#رها
#گفتگوهای_باشگاهی
@bashgahandishe
آنارشی سخن دکتر مرادی ، مسلما تاثیرگذار بود در برداشت منفی بعضی از دوستان ، که چرا روشمند نیست سخنانش .
باید توجه داشت، در این سخنان متدی جدا از متد معمول به کار برده شده است.
ظاهرا مرادی ضرورتی نمی دید که در همان چارچوبهای مانوس با ذهن ایرانی ، تحلیل کند.
در یک شمای بالاتر ، شاید بتوان از صحت و سقم سخنانش سخن گفت ، مشروط به اینکه شمای کلی را در نظر بگیریم
#رها
#گفتگوهای_باشگاهی
@bashgahandishe
اشاره به چند نکته در خصوص نشست آقای مرادی . طبق معرفی ،کوتاهی که آقای خالصی از ایشان در اختیار گذاشته اند ، وی از آن چه ذیل اصطلاح چپ ارتودوکس فهمیده می شود فاصله گرفته و خود را چپ رادیکال اعلام می کند . منابع مطالعاتی مورد اتکا را نیز به کانت و هگل و هایدگر ارجاع می دهد . و در پاسخ به این پرسش که چرا مارکس را در فهرست نگذاشته ، می گوید بدون فهم هگل ، نمی توان مارکس را فهمید . این ، در عین صحت ، هیچ توضیحی برای نبود مارکس در میان مراجعی که سراغ کرده به دست نمی دهد . بر تبعیت اش از آنارشیسم تصریح دارد و می توان قایل به این احتمال شد که مراد اش از چپ رادیکال ، مرجعیت آنارشیسم است . اما قابل تامل و شگفتی است که به عنوان یک آنارشیست ، معتقد است باید سعی کرد شرایطی را رقم زد که نیروهای پایه ای کشور شامل محافظه کاران ، لیبرال ها ، سوسیال دموکرات ها و چپ رادیکال در تعاملی سازنده قرار گیرند . این نه با آموزه ی مارکس هم سویی می جوید و نه با باکونین که چهره ی شاخص آنارشیسم محسوب می شود . در برابر این اشکال ، پرسیدم این را به عنوان یک پروسه می نگرد یا فرجام ، گقت ، پروسه . اما گمان من این است که به احتمال ، این را به تبع پرسش و در لحظه گفت . با این قراین ، می توان احتمال داد ایشان از چپ موسوم به ارتودوکس فاصله گرفته اما با عبور از مارکس ، به باکونین رسیده . با لحاظ کردن دیدگاه باکونین مبنی بر ویران کردن هم زمان معابد و میخانه ها ، قوام آمدن آنارشیسم در نگرش آقای مرادی ، به نوعی آمیخته به درکی از لیبرالیسم شده که از سر شکیبایی و مقید ماندن به وجوه و شئون انسانی ، نسبت به طبقات جامعه مدارا و روا داری را پیش رو می نهد . این ، تا جایی که مرکزیت اندیشه و عمل را به مصالح انسانی بدهد ، می تواند رادیکال تلقی شود . اما چنان که ایستوان مزاروش در فراسوی سرمایه فاکت می آورد ، خروجی سوسیالیسم پارلمانی ، خدمت کردن به سرمایه بوده . به نظر می آید آقای مرادی سعی دارد و باور دارد که می توان در وجودی واحد ، اراده ی معطوف به خواست انقلابی را با مشی اصلاح طلبی جمع آورد . این برداشت که همه بر پایه احتمال است ، دور از صحت باشد یا نزدیک به آن ، برآمد زیستی که ایشان پشت سر گذاشته است می باشد و از این رو می تواند قابل تامل تلقی شود .
اشکالاتی که دوستان بر نقد ایشان نسبت به افرادی که وعده ی نقد شدن شان را داده بود ، گرفتند ، درست است . درست از این نظر که اساسا به آراء آن ها پرداخته نشد . حتی اگر زمان لازم هم برای این کار در اختیار بود ، انگار آقای مرادی فرض را بر این گذاشته بود که مخاطبین از نگاه او به این سه ، آگاه اند و تنها باید جمع بست نهایی را در عباراتی کوتاه ، ارایه کرد . من اما ، راغب به این نظر هستم که به جای ارزیابی آن چه که گفت را ، آن طور که گفت ، مد نظر قرار دهم . مانس اشپربر که از کمونیست های برگشته است ، در رمان قطره اشکی در اقیانوس ، می گوید تجربه اگر به آگاهی در نیاید ، اساسا تجربه ای صورت نگرفته است(نقل به مضمون) .
آقای مرادی بیش و پیش از این که پایبند یک بحث منضبط و اصولی باشد ، ماحصل تجربه ی زیستی اش را که مملو از شوق به بیان در آوردن اش بود ، ابراز داشت .
در میان سخنان اش ، چند نکته بود که به نظر من شایسته ی تامل است . یکی این که چرا هیچ کس ، از شکست هایش نمی گوید؟ و من اضافه می کنم ، چرا هنگامی از شکست و اشتباه می گویند و طوری هم می گویند که بتوانند آن را به مثابه ی کالایی نو عرضه کنند و در ویترینی تازه جلوه گری کنند؟ نکته ی دیگر این که ، همه از جایی و طوری می آغاز اند که از نیمه ی راه است و لاجرم فرجامی در خود حمل نمی کند . و نکته ی سوم ، این که اگر به نیاز انجام کاری اصولی رسیده ایم ، انجام آن را به نصیب بردن موقعیت ها و امکانات رسمی موکول نکنیم . هر طور ، هر مقدار و هر جا که میسر است ، در حد توان ، به انجام اش رسانیم . و نکته آخر این که تکلیف مان را با خود روشن کنیم ، از جایگاهی که داریم ، خود را به تعریف در آوریم و با ایستادن بر جایگاهی که به ما تعین داده ، سخن بگوییم و پی گیر تغییر شویم .
#علیسروشکیا
#گفتگوهای_باشگاهی
@bashgahandishe
به عنوان یک مخاطب به شعورم هیچ توهینی نشد که بجاش ترغیب شد به درنگ و تأمل دوباره در مواجهه با منابع مدرن و حس نیاز و بازخوانی اون ، و همینطور برجسته تر شدن ارزش و شیوه های پراتیک، نقش و اهمیتش در زمین بازی های فیلسوف و متفکر کناره یا بجای آسمان بازیهای اون..
و با همه کاستی های بحث، حس آشنایی زدایی و غافلگیری در برخورد با یک فرم نامتعارف رتوریک و کرتیک ، لازمه ای شد برای نگریستن به امکانهای جدید نقد ، نقد بی نظم و بی پیکر ، بی ملاحظه
..تصور میکنم جلسه امروز نه توهینی به شعور افراد که توهینی به وضعیت موجود بود وَ این اهانت نابجایی هم نبود.
#گفتگوهای_باشگاهی
@bashgahandishe
سلام،
موافقم،
سطح بيان و استدلال آقای مرادی، عوامانه و سطح پایین بود.
در ضمن تسلط کافی به موضوع بحث نداشتند، و این وضعیت به نحوی توهین به حضار در جلسه بود.
#مجیدبهمنزاده
#گفتگوهای_باشگاهی
@bashgahandishe
جلسه دکتر مرادی در نوبت اول سخن، فاقد طرح و انسجام موضوعی بود !به نحوی که به هیچ یک از ترم های روشنفکری توجه نشد. ایشان بیشتر به ریشه های فلسفی آقایان نظر افکند وآنهم ناقص و بعضا غیر نقادانه و....
اشکال جناب مرادی آنست که به جای آنکه به نقش نخبگان سه گانه عرصه اندیشه ایران تمرکز کند ، زمان را به دغدغه های خودش از وضعیت فرهنگ سنت زده ایران از دست داده و عنوان بحث عقیم رها میشود.
ایشان به غیر از شیخ مهدی حائری یزدی به تمام سرمایه های فکری میتازد.
وی در فرازی ازسخنانش ، ممتاز بودن جنگل ومحیط زیست آلمان را به پیشگامی هایدگر نسبت میدهد واز دیگر عوامل وعناصر سازنده پیچیده نظم آلمانی چشم می پوشاند!
#ناصرالدینقاضیزاده
#گفتگوهای_باشگاهی
@bashgahandishe
پس از نشست « ترازنامه روشنفکری در ایران پس از انقلاب » ، در باشگاه اندیشه و پخش سخنان دکتر محمدعلی مرادی ، بحثهای زیادی بین مخالفان و موافقان موضوع مورد بحث درگرفت.
طبیعی است که شیوه خاص بیانی و کلامی دکتر مرادی ، برای موافقان جریانات روشنفکری در ایران ، موضوع مورد بحثی تلقی شود .
شیوه های کلام موافقان و مخالفان ، متفاوت بود ، از اعتراض به دعوت ایشان به باشگاه اندیشه تا نقد شیوه های روش شناختی و متدلوژی ایشان و تا همدلی و هم داستانی با کلیت نگاه خاص نقادانه دکتر محمد علی مرادی.
در پستهای بعدی ، گزیدهای از نظرات متفاوت درباب آن نشست را خواهید خواند. 👇👇👇👇
#گفتگوهای_باشگاهی
@bashgahandishe